Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-02@15:31:38 GMT

به خاطر یک میله آهنی قاتل شدم

تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۴۰۷۷۷

به خاطر یک میله آهنی قاتل شدم

مهم‌ترین اخبار حوادث و توصیه پلیسی امروز (دوشنبه چهاردهم شهریور ماه سال ۱۴۰۱) را می‌توانید در این بسته خبری مشاهده کنید.   آخرین آمار مبتلایان «کووید-۱۹»   مجموع آمار مبتلایان قطعی در کشورمان به ۷ میلیون و ۵۳۴ هزار و ۱۸۲ تن رسید. بیشتر بخوانید
درخواست طلاق از شوهر به خاطر دزدی   برخی از زوجین بر این باورند که دادگاه خانواده به منزله آخر خط زندگی مشترک است و پس از مراجعه به آنجا باید منتظر صدور حکم طلاق باشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بیشتر بخوانید
کلاهبرداری ۴ میلیاردی با ادعای نفود در دستگاه‌های اجرایی   رئیس پلیس آگاهی البرز از دستگیری فردی که با ادعای ذی نفوذ بودن در دستگاه‌های اجرایی از شش نفر ۴ میلیارد ریال کلاهبرداری کرده بود، خبر داد. بیشتر بخوانید
قتل همخانه‌ای به خاطر اختلاف   پسر جوان که پس از قتل همخانه‌ای معتادش سر وی را بریده و در سطل زباله انداخته بود، دستگیر شد. بیشتر بخوانید
کلاهبرداری به بهانه کمک به بی خانمان‌ها   دادستان مرکز استان آذربایجان شرقی از کلاهبرداری با شیوه جمع‌آوری کمک برای افرادی که صاحبخانه اسباب و اثاثیه‌شان را بیرون ریخته، خبر داد. بیشتر بخوانید
به خاطر یک میله آهنی قاتل شدم   مرد جوانی که هفت سال قبل بر سر جمع کردن ضایعات از سطل زباله مرتکب قتل مرد سالخورده‌ای شده و در دادگاه به قصاص محکوم شده بود، با اخذ رضایت از اولیای دم از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. بیشتر بخوانید
دزدی با عینک دودی!   دزد ۳۲ ساله‌ای که دوچرخه‌های زیادی را با بریدن قفل آن‌ها در مشهد سرقت کرده است با تلاش نیرو‌های تجسس کلانتری شهرک ناجای مشهد دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شد. بیشتر بخوانید
آخرین مأموریت پلیس فداکار   سارق خانه که برای فرار از دست پلیس مأمور کلانتری را به شهادت رسانده بود ساعاتی بعد از جنایت در حضور بازپرس جنایی تهران به بازسازی صحنه قتل پرداخت. بیشتر بخوانید
سپر به سپر تا جنایت!   جوان ۲۰ ساله‌ای که طی یک درگیری مرگبار، راننده‌ای را به خاطر تصادف سپر به سپر به قتل رسانده بود در آخرین جلسه بازپرسی مدعی شد تحت تاثیر عوارض ناشی از مصرف مشروبات الکلی، آن راننده جوان را با دو ضربه کارد زنجانی کشتم! بیشتر بخوانید  

منبع: تابناک

کلیدواژه: مذاکرات وین پیاده روی اربعین اربعین زیارت اربعین لیز تراس بیشتر بخوانید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۴۰۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر

زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.

به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • درگیری خیابانی در رشت منجر به قتل جوان ۲۲ ساله شد
  • دستگیری ۲ خواهر قاتل پدر در تهران
  • دفن جسد زن جوان در باغ شخصی یک مرد | نمی‌خواستم او را بکشم
  • آزرده خاطر شدن شهروند تهرانی از نیمه کاره ماندن مجتمع‌های میدان شهدا
  • دستگیری قاتل مست ۲ زن در عروسی | ماجرای تلخ عروسی هایی که عزا می شوند
  • اختلاف حساب منجر به قتل یک جوان خویی شد
  • دستگیری عاملان کلاهبرداری ۲۰ میلیاردی در تهران
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم